انتخابات 7 اسفند به عنوان اولین انتخابات پس از برجام، نتایج غیرقابل پیش بینی زیادی داشت که تا مدتها سوژه تحلیلگران سیاسی و اجتماعی خواهد بود. یکی از این نتایج غیرقابل پیش بینی دوم شدن رئیس مجلس در شهر قم و اختلاف معنادار آرای وی با نفر اول این شهر بود. از این رو با احمد امیرآبادی نماینده اصولگرا و نفر اول انتخابات مجلس در قم به گفتوگو نشستیم:
جناب امیرآبادی پیروزی شما در انتخابات قم را تبریک میگوییم، تحلیل شما از نتیجه انتخابات در قم چیست؟
از زاویههای مختلفی میتوان به انتخابات نگاه کرد. یکی شخصیتها و نامزدهایی که در صحنه بودند و دوم احزاب و جریانها و گروههایی که از این افراد حمایت کردند. سوم هم عملکرد نامزدها در ایام تبلیغات، به خصوص قبل از آن و ایامی که متصل به تبلیغات بود. گفتمانی که گروه ها برای تشویق مردم به رأی دادن انتخاب کردند هم قابل بحث است که در ادامه به آن اشاره میکنم.
این اولین باری بود که مجلسی هم سو با دولت شکل نگرفت. پیش از این مجالسی که شکل میگرفتند عمدتا برخاسته از دولت بودند. این را چه طور ارزیابی میکنید؟
فکر می کنم به عملکرد دولت برمیگردد که عملکرد مناسبی در این سالها نداشته. دولت به مشکلات اساسی مردم توجه نکرده. تمام تخم مرغهای را در سبد برجام گذاشته است. مردم در روزهای اول مذاکرات خوش بین بودند، ولی روز به روز بدبینتر شدهاند. مشکلات مردم در حوزه معیشت و اشتغال و اقتصاد زیاد بوده است. مردم آثار برجام و اقدامات اقتصادی دولت را در زندگیشان لمس نمیکنند.
به خاطر تبلیغاتی که انجام شداگر انتخابات بعد از لوزان برگزار میشد شاید 70 درصد طرفداران دولت رأی میآوردند. ولی اصل توافق که انجام شد مردم متوجه ماجرا شدند. شما به رفتار انتخاباتی مردم در سراسر کشور نگاه کنید. البته حساب تهران جدا است. فکر میکنم دوستان لیست داشتند، اما گفتمان نداشتند و نتوانستند مردم را قانع کنند. تهران به خاطر وضعیت خاصی که دارد معمولا وقتی مشارکت بالا باشد اصلاح طلبان رای می آورند. اما در سراسر کشور اینگونه نیست. به همین جهت طرفداران دولت در این دوره برخلاف همه دورهها اکثریت مجلس را در دست نگرفتند.
درباره تذکر شفاهی که در مجلس و در اعتراض به اعلام نتایج انتخابات دادید توضیح میدهید؟
ما فکر میکنیم در تجمیع نتایج عجله شد. دوستانمان در تهران میگویند وقتی در شعبهای برای مثال نفر اولش عارف بوده، مثل شمردن پول! لیست را اسکناسی شمردهاند! و کل لیست را با هم در نظر گرفتهاند. این نحوه شمارش غلط است. باید دقت بیشتری شود. قطعا آنهایی که از صندوق بیرون میآیند، محترمند. صحنه رقابت است، یکی رأی می آورد، یکی رأی نمی آورد. ولی این جور شمارش باعث شده تا امروز ده نفر اعتراض کنند. از اصولگرایان بذرپاش، زاکانی، ابوترابی، نادران و... اعتراض کردهاند که باید به صورت قانونی به آن رسیدگی شود.
تذکر ما از این باب بود. قم با این که تعداد صندوقهایش یک پنجم تهران است و تعداد کاندیداهایش هم کمتر است، نتایجش دیرتر اعلام شد. دلیل زودتر اعلام شدن تهران و دیرتر اعلام شدن قم محل سوال است و باید به آن پاسخ داده شود.
نتایج انتخابات در قم اتفاق بزرگ و معناداری بود. به نوعی دوم شدن آقای لاریجانی برایشان شکست محسوب میشود، در این باره توضیح میفرمایید؟
عوامل مختلفی باعث این اتفاق شد. من به قبل از انتخابات برمیگردم. نگاه دکتر لاریجانی بیشتر کشوری بود، اما نگاه بنده علاوه بر مسائل کلان، استانی هم بود. من یکشنبه تا چهارشنبه مجلس بودم. تمام کار و فکر و وقتم در مجلس بود.در این چهار سال حتی یک دقیقه تأخیر در صحن نداشتهام. تمام جلسات را حاضر بودهام. حتی یک دقیقه غیبت نداشتم. از چهار ماه مرخصی که میشد در این چهار سال استفاده کنم، فقط دو روز را استفاده کردم. که یکی دیدار آقا رفتم. یک بار هم یک ربع بیرون از صحن بچههای دانش آموزان قم را توجیح کردم که برایم مرخصی رد شده! یک بار هم چهارشنبه برای پیگیری وضعیت زندانیان در عراق رفتم. مرخصیهایم همینها بود. در بحث قانونگذاری و نظارت هیچ کوتاهی نداشتم. بابک زنجانی با نامه ما دستگیر شد. پول غیرقانونی که از کشور خارج می شد 70 میلیون درهم بود. نامهاش را بنده تهیه کردم که توکلی و نادران اصلاحیه زدند. یا همین نامهای که اخیرا برای رئیس جمهور نوشتیم. ما وظیفه قانونگذاری و نظارت ملی را رها نکردیم.
از آن طرف هر چهارشنبه دیدار خانواده شهدا میرفتم بدون اینکه رسانهای شود. پنج شنبه از تمام ادرات سرکشی می کردم و مشکلات مردم را پیگیری میکردم. ساعت 2 تا 4 مجالس ختم استان که بنده را دعوت می کردند حاضر میشدم. واقعا استراحت نمیکردم. عازم روستاها میشدم تا پاسی از شب. این برنامه همیشگی بود که هیچگاه قطع نشد. 150 روستای قم را رفتم. بعضی از روستاییان میگفتند شما اولین کسی هستید که اینجا آمدهاید!
خانواده تان اعتراض نمیکردند؟
13 سالم بود که جبهه رفتم. قبل از سوم ابتدایی چون پدر نداشتم سر کار میرفتم. کنار حرم دستفروشی هم کرده ام. نصف روز را کار می کردم. 16 سالم بود که ازدواج کردم. ضایعه نخاعی بودم و مجبور شدم با سن پایین ازدواج کنم. خانواده همراه من هستند.
شنبه صبح تا ظهر مدیران استان را می خواستم و مشکلات را پیگیری می کردم. بعدازظهر با تشکلها و شنبهها هم با مساجد. در طول این چند سال با 200مسجد ارتباط داشتم. اینکه در کار کلان و مسائل ملی کار کارشناسی بودجه در رسانه و مناظرهها حاضر بودیم برای مردم جالب بود. تاکیدم این بود که نماینده مجلس باید در مسائل کلان و ملی پیگیر باشد، ولی سوای این موضوعات ملی، با مردم هم قطع رابطه نکند.
بعضیها از این جنبه نماینده مجلس باید به مسائل ملی بپردازد را بهانهای برای حضور نیافتن در میان مردم میدانند.
اگر کسی برود در حوزه انتخابیهاش کار کند و این طرف (مسائل کلان) را رها کند، غلط است. باید هر دو کنار هم باشند. خیلی از پیشنهادهای در سطح ملی برگرفته از دیدار با مردم بوده. در شهر قم به دیدار کارگری رفتم که دست و پایش در حادثه کاری قطع شده بود و با 80 هزارتومان بهزیستی و یارانه زندگی میکرد. پرسیدم چرا از بیمه کارگری استفاده نکردی که گفت 12هزار نفر در قم در نوبت بیمه هستند و نوبت به بیمه من نرسید! بعد از آن طرحی در مجلس نوشتیم و پیگیری کردیم و سهمیه بیمه کارگران ساختمانی را برداشتیم. آن دیدار مردمی ختم شد به نوشتن یک قانون ملی. یا پیرزنی آمد و گفت: هشت تا دختر دارم که سه تای آنها نیاز به جهیزیه دارند- جمعه روزی بود- بعد از نماز رقتم دیدم ایشان. پرسیدم درآمدتان از کجاست؟ گفت از یارانه. ببینید پیرزنی در منطقه شیخ آباد قم یک چنین وضعیتی دارد. این ها همه طرف ما قرار گرفتند. من در مجلس با قطع شدن یارانه مخالف بودم، چون خیلی از آدمها مثل همین پیرزن با یارانه زندگی میکنند. اگر این یارانه را نگیرند، گذران زندگی شان از چه راهی باشد؟ باید کجا بروند؟ به چه کسی رو بیندازند؟
نکته بعدی اینکه آقای لاریجانی چون حضورش در قم کمتر بوده، در ایام انتخابات به یکباره حضورش بیشتر شد. تمام ادارات هم به کمکش آمدند و همایشهای زیادی برگزار کردند. مردم اینها را دیدند. بنده که تمام جلسات استان را بلااستثنا شرکت میکردم، در این همایش ها شرکت نکردم. شهردار قم بعد از دهه فجر، جلسه بزرگی برای افتتاح پروژه مونوریل گذاشت، موردی خود این دوستان با آن مخالف بودند! هرچه جلوتر رفتیم، بدبینیها هم بیشتر شد. اینها قبل از انتخابات بود. شورای تأمین استان در ایام انتخابات یک منطقهای را مشخص کرد و اعلام کرد کسی حق ندارد ستاد تبلیغاتی در این محدوده بزند. آقای لاریجانی اما در اینجا ستاد زد. من نامه اعتراضی نوشتم. بعد از سه روز دیدند که نمیتوانند آن را جمع کنند. برای همین مصوبه را عوض کردند! ما نامه نوشتیم که شما زورتان نرسید، اما ما تحریم میکنیم و در اینجا ستاد نمیزنیم. من اگر جای آقای لاریجانی بودم حتما جلوی این رفتارهای ستادم میایستادم.
چه قدر فکر می کنید نوع مدیریت و بازتاب رفتارهای سیاسی شان در مجلس باعث کاهش آرای ایشان شده؟ مثل ماجرای مدیریت برجام.
این موضوع برای آقای لاریجانی هم افزایش رأی داشت، هم کاهش رأی. اصلاح طلبان به جمع حامیان لاریجانی اضافه شدند. اما ریزش رای هم داشت که شما دیدید.
اینکه لاریجانی سرلیست اصلاحطلبان قم شوند عجیب نبود؟
امروز شنیدم که تکذیب کردند.
صرفا گفتند که من مستقل هستم.
استقلال به این معنا نیست که هر کی آمد و از اسم ما استفاده کرد چیزی نگوییم. بالاخره کسی که مستقل است اصولی در انتخابات دارد. اگر سازمان مجاهدین از من حمایت میکرد من نباید چیزی می گفتم؟ در قم بعضیها گفتند میخواهیم با بنایی و لاریجانی لیست بدهیم. گفتم من قبول ندارم. خیلی از کاندیداها گفتند با هم پوستر بزنیم، گفتم نه.
به طرز عجیبی این دوره شام انتخاباتی زیاد دادند! همان نامزدهایی که شام دادند، بعضی شان با لاریجانی پوستر چاپ کردند. همه اینها موثر بود. آقای لاریجانی تلاش کرد بنایی را در جامعه مدرسین قرار دهد و رفتن بنایی و نرفتن ما عاملی بود که مردم نسبت به آن واکنش منفی داشتند.
اگر آقای آشتیبانی انصراف نمیدادند چه تاثیری در نتیجه انتخابات قم داشت؟
وقتی ساعت 5 انصراف ایشان اعلام شد ما شدیم دو نفر؛ بنده و آقای ذوالنور. یک نفر را باید پیدا میکردند. چون کسی نبود مردم یا بنایی را می نوشتند یا لاریجانی، که مردم ترجیح دادند لاریجانی باشد. به نظرم با این انصراف یک جا برای لاریجانی خالی شد.
دلیل انصراف شان چه بود؟
رئیس جامعه مدرسین گفته بودند که به نفع ذوالنور انصراف بدهید.
سایتی نوشته آرای قومیتی ترک زبان باعث شد که شما رأی بیاورید. این نگاه راشیستی از کجا آب می خورد؟
این حرف ها از آرمان های انقلاب دور است. بالاخره انقلاب برای پابرهنه هاست. دوم اینکه جلساتی که با نخبگان داشتم خیلی بیشتر از آقای لاریجانی بوده. هم بین پابرهنهها بودم، هم جلسات مستمر با هنرمندان، مداحان، کارگران و دانشجویان و مهندسین اصناف و اساتید داشتم. من در دانشگاه تدریس دارم مشکلات مردم از دانشگاه تا حاشیه قم یکی است.
برخی ها مشکل مردم را نمیفهمند. واقعا مشکل مردم حجاب است که اخیرا آن را مطرح میکنند؟ مشکل معیشتی و اعتیاد و ازدواج و بیکاری مسأله اصلی است. این حرفها را مردم دوست ندارند. آنها مشکل معیشتی و اقتصادی دارند.
این تحلیل را قبول ندارم. تقریبا در اکثر صندوق های قم اول هستم. یعنی رأی من برای منطقه خاصی نیست؛ از روستاها گرفته تا مناطق محروم قم و مناطق برخوردار رأی اکثریت هستم. تقریبا در همه صندوقها از آقای لاریجانی بالاتر بودم. این نگاه را قبول ندارم.
قهرمانان المپیک و قبولی دانشگاه ها در کنکور اکثرا برای بچه های منطقه محروم قم هستند که کمترین امکانات را هم دارند. در همین منطقه آذر یا نیروگاه اکثر قهرمانان ورزشی و مدال آوران قم حضور دارند. نماز جمعه همه آنجا پر میشود. این طور حرف زدن توهین به مردم است. این نخبگان کشور، این بچه ها، همان مستضعفان هستند. به این مناطق رسیدگی نشده. مقام معظم رهبری در سفر قم اسم بردند که باید به این مناطق سریع رسیدگی شود. اکثر نخبگان ما در آن مراکز هستند .کسی که قهرمان المپیک می شود یا بهترین رشته کنکور و بهترین رتبه و بهترین دانشگاه را قبول می شود، نخبه نیست؟ او بچه همان مناطق محروم است.
آینده مجلس را چه طور می بینید؟ به نظرتان آقای لاریجانی رئیس می ماند؟ کنش سیاسی آقای لاریجانی به چه سمتی می رود؟
فکر میکنم باید مواضع اصولگرایان شفاف باشد. مواضعمان در رابطه با آمریکا و مقاومت و اقتصاد مقاومتی باید مشخص شود. نماینده باید موضعش شفاف باشد. نباید دودوزه بازی کنیم. امیدواریم در مجلس آینده مواضع شفاف و روشن باشد. باید مشخص شود کی انقلابی هست و کی نیست. باید به این سمت و سو برویم. انقلابی یا غیرانقلابی، اصولگرا و اصلاح طلب دیگر با هم قاطی شده است. افراد مواضعشان را شفاف کنند. واقعیت این است که یک سری منتقد دولت هستند و یک سری حامی دولت. با این حال رفتارهای برعکس در مجلس شاهد هستیم، چون شفافیت نیست. واقعا نمی توانم بگویم رئیس مجلس چه کسی میشود.
آرایش فراکسیون و به ویژه فراکسیون اصولگرایان را چطور می بینید؟
فکر می کنم باید اسمش را بگذاریم «من انقلابیام»! باید در قالب ارزش ها و آرمان های انقلاب باشد. عملا باید ثابت کنیم. با حرف نمیشود. نگوییم امام خامنهای و جور دیگری عمل کنیم.
به دنبال فراکسیون دیگری هستید؟
اگر بگویند که شما باید در سوریه جان دهید، میرویم. مثل دوران دفاع مقدس. فکر می کنم باید یک فراکسیون قوی با افرادی که به آرمانها و ارزشها پایبند هستند و هر روز رنگ عوض نمیکنند، تشکیل دهیم. جمع میشویم با هم. حسنش این است که ما شخص پرست نیستیم. بالاخره جمع میشویم.
شما نامزد ریاست مجلس نمی شوید؟
نه.
خبرگان را چه طور ارزیابی می کنید؟آیا آقای هاشمی به آرمانهایش رسید؟
ما قم هستیم. این ها را خوب می شناسیم. درست است که آیت الله مصباح و آیت الله یزدی نتوانستند به خبرگان راه یابند، ولی فکر می کنم 10، 15 تا آیت الله مصباح و یزدی وارد مجلس خبرگان شدند. افرادی مثل آیت الله میرباقری و موسوی و خود آیت الله توکل. آیت الله شاهرودی. خیلی از این بابت نگرانی نداریم.